کد مطلب:133222 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:250

موضوع امام در مورد صلح
باید دانست همان گونه كه برادرش از در مسالمت با معاویه درآمد و در عین حال شخصیت ارزنده ی سیاسی خویش را به عنوان مرد شماره ی یك مخالف حكومت حفظ كرد و از این رو بالاخره با دسیسه ی معاویه مسموم شد، امام حسین علیه السلام نیز به عنوان معاون و طرفدرا حسن علیه السلام همان موضع سیاسی را گرفته بود و همین موضع را تا پایان عمر معاویه حفظ كرد. از مرگ امام حسن علیه السلام تا مرگ معاویه، بیش از ده سال طول كشید و اگر امام حسین علیه السلام، آن گونه كه بسیاری تصور می كنند مرد حاد بی نقشه ای بود كه با صلح مسالمت آمیز برادرش روی خوشی نداشت، در برابر پافشاری ها و اصرارهای زیاد دوستان و طرفدارانش قیام می كرد.

كشتارهای دسته جمعی و قلع و قمع شیعیان، سب علنی به علی علیه السلام، اسراف و تبذیر بیت المال، در مدت 10 سال بعد از شهادت امام حسن علیه السلام نه تنها كم نشد، بلكه به طوری كه دیدیم، بطور سرسام آوری افزایش یافت. اگر او یك انقلابی بی نقشه بود و با نقشه ی صحیح برادر بزرگش مخالف بود، پس از مرگ او به یك شورش زودرس دست می زد و همان گونه كه خودش در خطبه جنگ می فرمود: مردم را ناراحت می كرد و خودش را نیز به كشتن می داد.


باید بدانیم كه شهامت، تنها قیام و انقلاب، آن هم بدون نقشه صحیح و درك كامل زمان نیست، بلكه كسی هم كه با دریافت روح زمان و حفظ مصلحت مسلمین، مصلحت در صلح بیند و چوب ملامت دوست و دشمن خورد، گذشت و فداكاری بیشتر كرده است؛ زیرا برای جلب رضای مردم سطحی، قدمی بر خلاف رضای خدا و مصلحت مسلمین برنداشته است.

النهایه - گاهی مثل حسن علیه السلام - عمر او در همین دوران به پایان می رسد و اعتراض و ملامت در طول درون باقی می ماند؛ ولی گاهی فاجعه ای مثل كربلا اتفاق می افتد و آن چنان در افكار تأثیر عمیق می گذارد كه گذشته ها فراموش می شود و در نظر سطحی و ابتدایی دو چهره مختلف و متضاد در نظرها جلوه می كند. یكی چهره ی صلح و آرامش و دیگری طغیان و انقلاب.

این نكته دقیقی است كه اگر بدان توجه كنیم، از بسیاری از اشتباهات در قضاوت های تاریخی جلوگیری خواهد شد.

در هر صورت، امام حسین علیه السلام در زمان برادرش همان رویه ی سیاسی امام حسن علیه السلام را داشت. بعضی خواسته اند امام را همیشه یك مرد انقلابی خشن جلوه دهند كه به هیچ وجه قابل انعطاف نیست. اینان گفته اند: امام در جریان صلح به برادرش گفت: «تو را به خدا این كار را مكن معاویه را تصدیق و پدرت را در قبر تكذیب مكن.»

امام حسن علیه السلام به او گفت: «خاموش باش كه من از تو مطلع ترم» و پاره ای افزوده اند كه؛ امام حسن علیه السلام گفت: «به خدا من هیچ كاری را اقدام نكردم مگر آنكه تو مخالفت كردی، دلم می خواهد تو را در خانه ای محبوس سازم و در آن را گل بگیرم»، حسین علیه السلام كه دید او خشمگین است گفت: «تو بزرگتری و به جای پدر منی هر كار می خواهی بكن.» [1] .

پاره ای از نویسندگان معاصر هم همین مطالب را تكرار كرده و به عنوان شاهد شجاعت و استقامت امام حسین علیه السلام ذكر كرده اند.


با توجه به سوابق روحی و تربیتی و درك مناسبات خانوادگی پیغمبر صلی الله علیه و آله و آنچه در فصل هشتم راجع به شخصیت و روحیه ی امام حسن علیه السلام گذشت، نادرستی این مطالب واضح می شود؛ زیرا به اقرار همه ی مورخین، حسنین علیهماالسلام از تربیت مشترك واحدی برخوردار بوده و بنابراین در روحیات و اخلاقیات، بطور یكنواخت بارآمده اند. علاوه بر این مسأله، شواهد قاطعی در دست است كه امام حسین علیه السلام برادر بزرگترش را به عنوان یك رهبر واجب الاطاعه ی اسلامی می نگریسته و او را از رأی استوار و صحیح برخوردار می دانسته است.

وی پس از مرگ برادر، خطاب بدو چنین گفت:

«ابا محمد! خدایت رحمت كناد. تو حق را در جای خود آن گونه كه باید می دیدی و به هنگامی كه باطل جاده می كوبید، تو با رویه ی نیك و پسندیده و مراعات تقوی، خدا را برتری می دادی و كارهای بزرگ دنیا را با چشمی كه آنها را اندك و كوچك می دید، می نگریستی و با دست پاك خود بر آنها دست می كشیدی. حدت و نشاط دشمن را با مؤونه ای بسیار سهل و آسان از بین می بردی... و چرا چنین نباشد در حالی كه تو فرزند دودمان نبوت و شیر خورده از پستان حكمتی...فالی روح و ریحان و جنة نعیم...»

وی هنگام عزیمت به كربلا به جابر فرمود: برادرم حسن علیه السلام به امر خدا و رسول كاركرد؛ من نیز به امر خدا و رسول صلی الله علیه و آله كار می كنم.

به «مسیب بن نجبه فزاری»، كه پس از مرگ حسن علیه السلام با عده ای به حضور او آمدند و پیشنهاد خلع معاویه را دادند، فرمود:

«خدا اجر برادرم را بر نیتی كه داشت به نیكی داد. او سلامت و خودداری و جلوگیری از خونریزی را دوست داشت.»

و خلاصه؛ ما اگر حسین علیه السلام را یك متفكر روشن بین انقلابی بشناسیم و اوضاع آن روز را پیش خود مجسم كنیم، هیچ گاه او را در موضع مخالف با شیوه ی برادر نخواهیم دید و كسانی كه چهره ی امام را این چنین ترسیم نموده اند، ندانسته وی را تنقیص كرده اند.



[1] اسدالغابة، ج 2، ص - ابن عساكر، ج 3، ص 222.